مجموعه مقالات دکتر محمد نیرو در ماهنامه رشد معلم با موضوع یادگیری معکوس
معرفی شده در قسمت ۲۷ مدرسه ایران
تقدیم به تمام معلمان ایرانزمین
دریافت آموزش یادگیری معکوس
مجموعه مقالات دکتر محمد نیرو در ماهنامه رشد معلم با موضوع یادگیری معکوس
معرفی شده در قسمت ۲۷ مدرسه ایران
تقدیم به تمام معلمان ایرانزمین
دریافت آموزش یادگیری معکوس
مجموعه توصیهها و راهکارهای تدریس معلمان در فضای مجازی
معرفی شده توسط دکتر طوفانینژاد در قسمت ۲۶ مدرسه ایران
تقدیم به تمام معلمان ایرانزمین
سهشنبه ۳۱ تیرماه، دکتر محمد ابراهیم محمدی، مدیر دفتر انتشارات و فناوری آموزشی رشد و دکتر احسان طوفانینژاد پژوهشگر حوزه تکنولوژی آموزشی در بیست و ششمین قسمت از برنامه مدرسه ایران، برنامهی تخصصی بررسی چالشهای تعلیم و تربیت، حضور یافتند. در این برنامه توانمندسازی معلمان در شرایط آموزش غیرحضوری مورد بحث قرار گرفت.
محمدی در ابتدای گفتگو با بیان اینکه کرونا موجب غافلگیری معلمان شد، گفت:« با عوض شدن شدن ناگهانی شرایط، معلمان مجبور به تولید محتوا شدند. هماکنون ما به یک مسافرت رسیدهایم و معلمانی که در شرایط این مسافرت بودند، دیگر معلمهای قبلی نیستند. بعد از گذراندن دوره آموزش مجازی، ما دچار یک پوستاندازی آموزشی شدیم.»
طوفانینژاد، کارشناس برنامه با طرح این مشکل که هنوز آموزشهای کافی به معلمان داده نشده، گفت:« کارهایی که تا الان نمیخواستیم یا نمیتوانستیم انجام دهیم، در این دوره مجبور به انجامشان شدیم. معلمین در ساختار قدیمی رکن اصلی کلاس درس بودند و حالا دچار بیتوجهی شدهاند. نسلی از معلمین هماکنون در فضای مجازی فعالیت میکنند که فناوری را نمیشناختند. این نسل حالا مجبور به استفاده از فناوری هستند اما صرف استفاده از ابزار کافی نیست. برای مثال دانش هنر تدریس محتوا به وسیله فناوری مسالهای مهم و ضروری در آموزش است که بعید است ده درصد معلمان حتی به این دانش آگاهی داشته باشند.»
محمدی در پاسخ به این صحبتها، با اشاره به شبکه شاد و شبکه رشد گفت:« معلمها باید داشتههایشان را به اشتراک بگذارند. ما محیط شاد را برای این منظور درنظر گرفتهایم. شبکه ملی مدارس رشد هم ظرفیت خوبی برای این تبادل دارد. ما درحال تلاش هستیم و دغدغه خود وزیر و معاونین و دستاندرکاران نیز بحث تسهیل یادگیری در فضای مجازی است.»
طوفانینژاد ادامه داد: «دسترسی معلمان به ابزار و محتوا باید همزمان باشد. شبکه رشد شبکه خوبی است و اتفاقات خوبی در این شبکه افتاده اما ما از هرجهت بمبباران اطلاعاتی و محتوایی میشویم و معلم نمیداند باید از کدامشان استفاده کند. معلم به پشتیبان فنی نیاز دارد. آموزش و پرورش اگر میخواهد کار جدی انجام دهد، محتواهای تولید شده را ارزیابی کند. نباید معلم در سال جدید تولیدکننده، انتخاب کننده و ارزیاب باشد. همانطور که اورژانس اجتماعی داریم چرا اورژانس تلفنی برای معلم نداریم؟»
محمدی با قبول ضعفهای موجود گفت:«ما در پوست اندازی پیش آمده به ضعف ساختارها بهتر توانستیم پی ببریم اما همچنان نگرانی از بابت زیرساخت داریم. کل استانها و مدارس تولید محتوا کردند. برای اینکه این محتوا در یک نرم افزار قرار بگیرد ما با مشکل مواجهیم. مساله بعدی این است که نقش مدرسه درحال کمرنگ شدن است. ما مدرسه را برای تربیت میخواستیم. خانه دومی که تربیت را تکمیل کند حالا وجود ندارد.»
وی با پیشبینی وضعیت مدارس در سال آینده افزود: «ما پیش بینی کردهایم که یا اوضاع تحصیلی سال آینده یا زرد است یا قرمز. در حالت زرد ما پیشنهاد آموزش ترکیبی را مطرح کردهایم. درسها براساس سختی تقسیم و اولویتبندی شدهاند. قرار است آنهایی که جدیتر هستند حضوری تدریس بشوند و درسهایی که در کلاس مجازی میتوانند تدریس شوند، غیرحضوری. در وضعیت قرمز 100 درصد تدریس مجازی میشود.»
محمدی درباره نقش خانوادهها در شرایط آموزشی جدید ادامه داد:« در برنامه درسی جدید، نقش خانوادهها نیز تعریف شدهاست. ما درخواست کردیم که خانوادهها برخلاف گذشته با ما همراهی کنند. در شاد و شبکه رشد اطلاعاتی وجود دارد که خانوادهها میتوانند از شهریور دریافت کنند.»
طوفانینژاد در پاسخ به صحبتهای محمدی گفت:« برخلاف سیستم کلاسی که معلم محور بود، فضای مجازی ماهیت یادگیرنده محور دارد به همین دلیل باعث شده افراد دیگری به ساختار آموزش افزوده شوند. ما بعد از پایان کرونا ما دیگر نمیتوانیم به همان آموزش سنتی برگردیم. انتظار یادگیرنده و معلم کلاسهای درس سابق نیست چراکه یکبار طعم شیرین استفاده از فضای مجازی را چشیدهاند.»
درنهایت دکتر طوفانی نژاد با طرح پیشنهاداتی نظیر لزوم وجود پشتیبانهای فنی و محتوایی و ساخت زیستبوم آموزشی برای هدایت معلمان به بحث پایان داد.
برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیما است که هر سهشنبه ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود. بازپخش این برنامه صبح چهارشنبه ساعت ۹ خواهد بود.
در «مدرسه ایران» عنوان شد: نظام آموزشی کشور ما، دانش محور و حافظه محور است نه تربیت محور/ هویت دانش آموزان و تربیت در فضاهای عینی شکل می گیرد نه در فضای ذهنی و کلاس درس
*
یازدهمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران» (سه شنبه ۲۴ دی ۹۸) از شبکه چهار سیما با موضوع «نقش مربیان پرورشی و نهادهای همکار آنان در تربیت حماسی و انقلابی دانشآموزان» روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری مجری و تهیه کننده برنامه پرسشهایی همچون «نقش معاونت پرورشی و تربیتی در راستای تربیت حماسی دانش آموزان چیست؟ و چرا نکات زیبایی که در سند تحول به آن اشاره شده است، تحقق پیدا نمی کند؟ و آیا یک برنامه مدون و مکتوب ملی پرورشی داریم و نهاد خانواده چه جایگاهی در این برنامه دارد؟» را با دکتر علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در میان گذاشت.
دکتر علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش در ابتدای این برنامه گفت: «مهم ترین برنامه آموزش و پرورش در سند تحول بنیادین، تربیت است و امروز تربیت گمشده نظام آموزش و پرورش است. نظام آموزشی کشور ما، دانش محور و حافظه محور است و دلیل آن، این است که انتهای آن به کنکوری ختم می شود که تمام فعل و انفعالات را از دوره ابتدائی از اختیار نظام آموزش و پرورش خارج می کند. در این بیت، مجموعه هایی ورود پیدا می کنند و فعالیت های غیرمرتبط با فضای تعلیم و تربیت را شکل می دهند. اگر قرار باشد، تربیت محقق شود، ما رویکردهای مختلفی داریم. رویکردی که با سرعت می تواند ما را به نتیجه برساند، رویکرد کنش آموزی و نقش پذیری دانش آموزان در فعالیت هایی است که این فعالیت ها، مهارت های دانش آموزان را در بخش های مختلف شکل می دهد. ما در تعلیم و تربیت به دنبال این هستیم که یک رفتارِ مطلوب پایدار که در سند تحول بنیادین به آن اشاره شده است، شکل گیری هویت است. وظیفه ما تکوین و تعالی هویت دانش آموزان است.»
کاظمی، مدیرکل سابق آموزش و پرورش خراسان رضوی گفت: «در فضای مدرسه برای اینکه بتوانیم تربیت را تحقق ببخشیم، باید به این نکته توجه کنیم که راهبرد کلان سند تحول بنیادین، تربیت تمام ساحتی است. برای اینکه تربیت محقق شود باید چه کار کنیم؟ باید زمینه فعالیت های گروهی، نقش پذیری و تمرین سازی دانش آموزان را در رابطه با آموزش هایی که فرا می گیرند، فراهم کنیم. الآن در کلاس ها، این محقق نیست. طبیعتاً می آئیم به تشکل های دانش آموزی می رسیم. الآن تمام نظام های تعلیم و تربیت دنیا، از این ظرفیت تشکل های دانش آموزی و فعالیت های تیمی-گروهی استفاده می کنند تا بتوانند، آن دانش و مهارت هایی که دانش آموز یاد می گیرد را به عمل تبدیل کند و در رفتارهای عینی و واقعی، این ها را نشان دهد. لذا هر چقدر ما، فضای تعلیم و تربیت را به سمت نقش پذیری و کنش آموزی دانش آموزان سوق دهیم، زودتر به نتایج تعلیم و تربیت می رسیم. الآن در کلاس ها، این امر محقق نمی شود، طبیعتا به تشکل های دانش آموزی می رسیم تا بتوان دانش و مهارت را به عمل تبدیل کنیم و در رفتارهای عینی و واقعی نشان دهند هرچه فضای تعلیم و تربیت را به سمت نقش پذیری و کنش آموزی دانش آموزان ببریم به تربیت تمام ساحتی می رسیم. دانش آموزان دهه 60 در فضای جنگ قرار گرفتند و تربیت حماسی در یک فضای انقلابی و واقعی شکل گرفت و نظام ایران هنوز از ذخایر آن زمان استفاده می کند اکنون تشکل ها این کار را با برنامه های جذاب انجام می دهند.
ما در سازمان دانش اموزی با رویکردهایی که برای تربیت اجتماعی دانش آموزان است برنامه هایی را دنبال می کنیم در کنار تشکل های رسمی که حدود 7 میلیون دانش آموز عضو تشکل ها هستند، تشکل های غیررسمی راه اندازی کردیم و سبدی از نقش پذیری دانش آموزان را به مدرسه ارائه می دهیم که دانش آموز را به مهارت های فردی و اجتماعی برساند.»
وی در پاسخ به این پرسش که عملکرد آموزش و پرورش در این سال ها در راستای اثربخشی تربیت دانش آموزان را به چه شکل ارزیابی می کنید، گفت: «اکنون سند تحول بنیادین یک چشم انداز کاملا آرمانی و فراگیر برای بروندادهای آموزش و پرورش ترسیم کرده است. اگر عملکرد آموزش و پرورش را ترسیم کنیم عملکرد مطلوبی است اما انتظارات ما را فراهم نکرده است و با انتظارات مطلوب هنوز فاصله داریم. زمانی است که انتظارات خود را در یک فضای بسیار آرمانی ترسیم می کنید که فراگیر است و مدینه فاضله ای را برای تعلیم و تربیت ترسیم می کنید این درست است. عملکرد آموزش و پرورش به نسبت توجهی که به آن می شود، نسبتا مطلوب است اما ما با آرمان ها و انتظارات ترسیم شده از نظام تعلیم و تربیت فاصله زیادی داریم و باید سرمایه گذاری های زیادی کنیم و بیش از پیش باید به این وزارتخانه توجه شود تا به اهداف خود برسیم.»
مدیرکل سابق آموزش و پرورش خراسان رضوی و رییس گروه معارف دانشگاه فرهنگیان مشهد در رابطه با ماموریت معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش گفت: «ماموریت اصلی حوزه ما که یادگاران شهیدان رجایی و باهنر است، جلوگیری از ورود مکاتب غربی به اذهان پاک دانش آموزان و توسعه و ترویج ارزش ها و گفتمان انقلاب است. با توجه به نیازهای دانش آموزان به مجموعه فعالیت های ما افزوده شده و شکل گیری این تشکل ها و حوزه مراقبت از آسیب های اجتماعی و توسعه و ترویج فرهنگ اقامه نماز و فعالیت های فرهنگی هنری آن را کامل کرده است.
در زمینه تربیت حماسی، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و گفتمان انقلاب اردوهای راهیان نور را داریم علاوه بر آن امسال برگزاری ۴۰هزار یادواره شهید در ۴۰هزار مدرسه با ۴۰هزار شهید شاخص است که در فضای مدارس با کمک تشکل ها طراحی شده است تا دانش آموز با آموزه های انقلاب آمیخته شود.
هویت دانش آموزان و تربیت در فضاهای عینی شکل می گیرد نه در فضای ذهنی و کلاس درس لذا فعالیت های پرورشی را مکمل برنامه درسی ملی می دانیم و آنان را ضروری می دانیم.»
کاظمی در پایان در پاسخ به اینکه معاونت پروشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش، در حوزه ارزیابی مجموعه فعالیت های فرهنگی به چه شکل عمل می کند، گفت: «ارزیابی فعالیت های فرهنگی، یکی از چالش های این سنخ فعالیت ها در سطح کشور است. تقریباً نظام ارزیابی ای از اثربخشی فعالیت های فرهنگی و تربیتی در سطح کشور نداریم. لذ ارزیابی های ما بیشتر، معطوف به اهداف کمی و اقدامات است. این نکته، یک چالشی است که در همه دستگاه های و در تمام مباحث فرهنگی کشور وجود دارد.»
*
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیه کنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود. بازپخش این برنامه صبح چهارشنبه ساعت ۱۰ خواهد بود.
نهمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران» (سه شنبه ۱۰ دی) از شبکه چهار سیما با موضوع "موضوع زمان آموزشی در مدارس ایران" روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری مجری و آقای محمدرضا حشمتی، معلم و کارشناس تعلیم و تربیت پرسشهایی همچون « نحوه اختصاص زمان برای آموزش در مدرسه به چه شکل است؟ و آیا معلمان با توجه به کمبود زمان در راستای به پایان رساندن محتوای کتاب درسی با چالش های مواجه هستند؟و اینکه دلیل فاصله سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی تا عمل در رابطه با زمان آموزشی چیست؟» را با دکتر محمود امانی طهرانی، مشاور علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در میان گذاشتند.
دکتر محمود امانی طهرانی، مشاور علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در ابتدای برنامه گفت: "دلیل فاصله سند تا عمل به سه جنبه مختلف برمی گردد. یک جنبه به نوع زمانبندی روزانه مدرسه بر می گردد. در سال ۱۳۵۱ زمانی که دوره ابتدائی را می گدراندم و به مدرسه می رفتم، مدرسه ما از ۸ تا ۱۲ و ۱۴ تا ۱۶ باز بود. ۴ ساعت صبح به مدرسه می رفتیم، به خانه بر می گشتیم و بعد از آن نیز ساعت ۱۴ تا ۱۶ کلاس می رفتیم و روزهای پنج شنبه مدرسه تا ساعت ۱۲ ظهر باز بود. در این سیستم ۳۴ ساعت، زمان مفید آموزشی داشتیم. در آن سال ها، به تدریج مدرسه ها در نقاطی از تهران و نقاط دیگری از کشور دچار تراکم شدند و فزونی جمعیت از سرعت مدرسه سازی جلوتر افتاد. مدرسه ها به مدرسه های دو شیفت تبدیل شدند. مدرسه های دو شیفت برنامه فشرده ای داشتند و یکسره باز بودند و این مسئله، یک مسئله تاریخی است که پس از انقلاب تبدیل به یک فرمول فراگیر شد و عمده مدارس ما را فرا گرفت. در مدارس که معلمان تک شیفت بودند، رقابتی پیش آمد که می گفتند همکاران ما از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۲:۳۰ به مدرسه می روند. ما چرا باید تمام روز بیائیم. به همین علت یک نوع یکسانی اتفاق افتاد و کم کم ساعت کار معلمی تعریف آن به این شکل شد که از صبح تا ظهر و از ظهر تا عصر هست. وقتی که سیاستگذاران یک زمینه هائی را در جامعه تغییر می دهند، بازگشت به آن زمینه ها بسیار دشوار است. زمینه دوم در رابطه با زمان آموزشی اسن است که ما در سال های ابتدائی دهه نود، با تعطیلی پنج شنبه مواجه شدیم. با تعطیلی روزهای پنج شنبه، در روی کاغذ یک ساعت بر روزهای عادی مدرسه افزودیم اما یک روز چهار ساعتِ را از مدرسه ها گرفتیم. مسئله سوم، به مسئله حجم باز می گردد و مسئله تناسب بین زمان واقعی یادگیری و حجم کتاب های درسی است. اتفاق هایی همچون تعطیلی مدارس به علت آلودگی هوا و ...اگر همراه با مکانیزم های ترمیم کننده و خود ترمیم کننده نباشد، دود اصلی آن به چشم بچه ها می رود."
امانی طهرانی، عضو شورای هماهنگی علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و مدیر کل سابق دفتر تألیف کتاب های درسی گفت: "واقعیت این است که اگرچه عامل زمان همه چیز نیست اما پیش نیاز همه کارهاست. اگر بخواهیم که اتفاق مطلوبی در آموزش و پرورش بیفتد برای موقعیت های یادگیری باید زمان کافی داشته باشیم. ما اگر از ابتدا زمان را از آموزش گرفتیم، زمانی باقی نمی ماند که به طور کیفی و خوب بخواهیم به امر آموزش بپردازیم و به اهداف آموزشی خودمان برسیم. یکی از عواملی که کاهش کیفیت را بوجود می آورد، همین فشردگی زمانی است که در کار ما بسیار مهم است. به نظرم می رسد که ما از ابتدا تکلیف خودمان را با این موضوع باید مشخص کنیم که تصمیم ها را بر مبنای نفع دانش آموزان می گیریم یا بر اساس عوامل دیگری. اگر نفع دانش آموزان است که تصمیم صحیح واضح است که به چه شکل باشد؟ اما اگر عوامل دیگری است ملاک ورود به مسئله را داریم تغییر می دهیم. مکانیزم های ترمیمی برای کاهش روزهای تعطیلی که الآن بروز می کند مثلاً از این جنس است که به این تعداد آلودگی هوا داریم، به این تعداد روز، پنج شنبه ها مدارس را باز کنید. یک مکانیزم ترمیمی است که به آسانی به سمت آن نمی رویم چون از فاکتور رضایت معلمین اطمینان خاطر نداریم؛ یعنی الآن مسئولینی که چنین تصمیمی را باید بگیرند احساس می کنند در چنین موقعیتی نیستند که این تصمیم را بگیرند."
وی در پاسخ به این پرسش که فاکتورهای تصمیم گیری در آموزش و پرورش از کجاها نشأت می گیرد، گفت: "یک موقع هست ما اختیار تنظیم آموزش را به معلم ها و مدرسه می دهیم. میزان کلی آموزش را در اختیار آن ها می گذاریم. یک چارچوب های کلان را می دهیم و آن ها را در مورد میزان زمان و ساعات آموزشی، شروع کار مدرسه، زمان پایان مدرسه، تعداد روزها، حجم کلی و ... به عنوان یک عامل اصلی تصمیم گیری در نظر می گیریم. در این حالت نوع مواجهه معلم با مدرسه و زمان آموزشی فرق می کند. در حال حاضر معتقدم، یکی-دو تا قانون در این رابطه باید تغییر کند. یکی قانون مجلس شورای اسلامی است که آمده شروع سال تحصیلی را ابتدای مهر و پایان آن را خرداد قرار داده است. اینچنین قوانینی تصمیم گیری های از بالا برای محیط هایی است که با شرایط بسیار متفاوتی مواجه هستند. این نوع قانون ها، قانون های خوبی نیست. ما می بینیم در سند تحول بنیادین و با صراحت بیشتر در برنامه درسی ملی آمده و بیان می کند سال تحصیلی ما ۱۲ ماهه است. از اول مهر شروع می شود و تا آخر شهریور ادامه دارد. ما نیاز به کارهایی داریم که بین مدرسه و کلاس تمایز ایجاد کند. آنچه مدرسه را از کلاس متمایز می کند، برنامه هایی است که در مدرسه اجرا می شود. صحبگاه، زنگ های تفریح، مسابقه های ورزشی، کارهای فوق برنامه، سرود، نماز، نمایش و ... خیلی از کارهایی است که به مدرسه معنامی دهد. کلاس، بخشی از یک مدرسه است و برای اینکه مدرسه زنده باشد باید دست مدرسه باز باشد. در سند تحول بنیادین گفته می شود که به سمت معلم تمام وقت، مدرسه مؤثر، مدرسه ای که وقت فراوانی را بچه ها به عنوان زیست گاه می گذرانند باید حرکت کنیم. مدرسه به عنوان زیستگاه؛ یعنی مکانی که دوستش دارم و با علاقه به آنجا می روم. خیلی از کارهایی که آنجا می کنم، انتخابی خودم هست و این زمینه ها ما را رشد می دهد. این نیازمند این است که مدیر مدرسه، شورای مدرسه، والدین و معلمین بتوانند برای این موضوع ها تصمیم بگیرند، برنامه بریزند، سازمان دهی کنند و حتی بودجه و مشوق هایی برای آن در نظر بگیرند.متأسفانه با برخی از تصمیم های سیاستگذاران این نوع کارها و فعالیت ها را به شدت محدود می کنیم."
مؤلف کتابهای درسی علوم تجربی وزارت آموزش و پرورش در رابطه با کارنامه عملی آموزش و پرورش در چهل سال اخیر و عملیاتی شدن سند تخول بنیادین گفت: "شما اگر بیائید کارنامه عمل ما را در جهل سال اخیر در خیلی از زمینه ها در کشور بررسی کنید، عملکردی که ما داشتیم عملکرد بسیار قابل دفاعی است. مثلاً حوزه تأمین انرژی، حوزه برق، واکسیناسیون اطفال، حوزه نوآوری ها و به روز بودن دانش درمان و جراحی ها، حوزه راه سازی، سدسازی، توسعه آموزش عالی، دانش های خاص مثل نانو، علوم سلولی، مولکولی و ... پیشرفت ها خیلی خوب بوده است. اما می خواهم بگویم اتفاقاً در بین این ها همیشه می بینیم که آموزش و پرورش را اگر بخواهیم در بین بقیه مقایسه کنیم، کارنامه عمل ما در حوزه آموزش و پرورش، به آن اندازه ای که اهمیت این موضوع هست، درخشان نیست. آن روزی سند تحول عملیاتی می شود که آموزش و پرورش و به طور خاص می گویم مدرسه اولویت اول ملت ایران نه اولویت اول ملی ایران بشود. یعنی در هر منطقه ای بهترین ساختمان، مدرسه باشد. ما دائم در فکر و اندیشه باشیم که بهترین جائی که در زمستان گرم است و در تابستان، خنک است، محیط آن زیباست، مدرسه است. آن روزی سند اجرا می شود که دانش آموز ما که وارد مدرسه می شود با رغبت تمام از سرویس بهداشتی مدرسه استفاده کند نه اینکه سرویس بهداشتی، کثیف، نامناسب و تاریک باشد. این ها ملاک های عینی است. چون آموزش و پرورش اولویت ملت نیست، اولویت اول دولت هم نیست؛ یعنی دولت خود را موظف به این نمی داند که بهترین محیط را به مدرسه اختصاص دهد و بهترین آدم های خود را به سمت معلمی سوق دهد. شما دقت کنید در این سال های متمادی چند نفر از رتبه های یک تا ده هزار را به سمت آموزش و پرورش سوق دادیم. چه انتظاری داریم! چقدر از بودجه ناخالص ملی خودمان را برای تربیت دانش آموزان اختصاص دادیم. چون در بدنه آموزش و پرورش هزینه نمی کنیم، آن وقت در سرشاخه برای نگه داری زندانی سالیانه 24 میلیون تومان هزینه می کنیم. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی به خودی خود یک نقطه امیدبخش است. به خاطر اینکه برای همه شرائط وضعیت های مطلوب نسبی را ترسیم می کند. اگر همین سند را نداشتیم در خیلی جاها دچار ابهام ها، تشویش ها و سردرگمی های فراوان بودیم. این اسناد، ذهن ها را منظم می کند. زیرنظام ها را می چیند، نوع کارها را بیان می کند و هر کسی تلاش می کند به این چارچوب ها نزدیک شود. تحقق تام این سند به این است که تمام عواملی که باید پشتیبانی کنند به میدان بیایند. این سند فقط برای آموزش و پرورش نیست. بسیاری از مخاطبین آن بیرون از آموزش و پرورش هستند و باید ایفای نقش بکنند و تا کنون ایفای نقش خود را عملیاتی نکردند. "
امانی طهرانی در پایان در پاسخ به اینکه کار مدرسه چیست و چه مدرسه ای مطلوب است، گفت: "کار مدرسه، بهبود آماری همه شاخص های جامعه است. چون این بهبود آماری را درک نکردیم و به این جمله ایمان نیاوردیم که بهبود آماری تمامی شاخص های جامعه از مدرسه عبور می کند، به مدرسه اهمیت نمی دهیم. مدرسه ای می خواهیم نه به گونه ای که الآن داریم. مدرسه ای که زمان آن و روزهای آن طولانی و پرشمار است. تابستان هم فعال است و بچه ها می آیند و کادری را در مدرسه گذاشته ایم که راضی هستند. با دل و جان کار می کنند و برای دانش آموزان وقت می گذارند. دلسوز هستند و فکر خودشان را به کار می اندازند. اگر همچنین توصیفی از مدرسه کنیم این ملت باید بسیج شود و برای بچه هایش دل بسوزاند."
همچنین آقای محمدرضا حشمتی، کارشناس تعلیم و تربیت در میز گفت و گوی برنامه "مدرسه ایران" گفت: "آنچه در اسناد تحولی داریم با آنچه در کفِ کلاس داریم، فاصله خیلی زیادی دارد. در حقیقت در بند 2-13 برنامه درسی ملی زمان تعلیم و تربیت را اعلام می کند و اعلام می کند در تمام پایه هابر اساس برنامه ای که داریم، چقدر باید به زمان آموزشی اختصاص بدهیم. اما وقتی وارد محیط عمل می شویم این اتفاق نمی افتد. به عنوان مثال عرض کنم اگر برای دوره ابتدائی بخواهیم در نظر بگیریم گفته شده کل پایه هایاول، دوم و سوم، ۴۵ دقیقه و چهارم و پنجم ۵۰ دقیقه. اما وقتی به مدرسه می رویم مسئله به شکل دیگری در حال اتفاق افتادن است. این ۵۰ دقیقه به هم دوخته می شود و ۹۰ دقیقه می شود. اگر یک حساب سرانگشتی کنیم در اینجا ۲۰ درصد زمان آموزشی را داریم از دست می دهیم. سیاستگذاری سیاستگذاران، روش های یادگیری را اغییر می دهد. فشرده شدن تقویم آموزشی، تهدیدهای متعددی را برای نظام آموزشی دارد. الآن به منِ معلم توصیه می شود که شما دانش آموز محور جلو برو و به شکلی جلو برو که بچه ها درگیر باشند و فعالیت کنند. از طرف دیگر، مشکل آلودگی باعث شده است که معلم ۳۰ درصد زمانش را از دست بدهد و این انعطاف در برنامه وجود ندارد."
حشمتی، سردبیر سابق مجله رشد معلم در ادامه با اشاره به اهمیت جایگاه معلم در آموزش و پرورش و ساختار نامناسب مدارس، عنوان کرد: "بهترین افرادی که در آموزش و پرورش خدمت خاضعانه و خالصانه می کنند، معلم ها هستند که در شرایط فعلی کار می کنند و در عین حال خودشان مدام دارند خودشان را به روز می کنند و یاد می گیرند. آموزش های ضمن خدمت آموزش و پرورش مشکلات خاص خودش را دارد و همچین شاهد ظلم رسانه به معلم ها و این قشر زحمت کش هستیم. ظلم رسانه ای به معلم ها با تمرکز و دامن زدن به بحث معیشت صورت می گیرد. صدا و سیما همیشه وضعیت معیشت معلم ها را تیتر اول خبری خود می آورد در عین حال که نوآوری های معلم های ما بسیار زیاد است و آموزش و پرورش از آن غفلت می کند. همچنین در مدارس خود نیز ساختارهای نامطلوبی را داریم. متأسفانه برخی وقت ها ساختار مانع رفتارهای معلم ها می شود. به نظرم با توجه به این شرایطی که وجود دارد در برنامه ای که نوشته شده، یک معادله ای داریم، معائله محتوا-زمان و یک معادله دیگری داریم، معادله کیفیت-ارائه و الآن با توجه به زمان های آموزشی که در نظر گرفته شده و سیستم متمرکزی که هست، ما این معادله ها را به چه شکل می توانیم حل کنیم و این یک سؤال اساسی است. از آن طرف به عنوان معلم احساس گناه و عذاب وجدان نداشته باشیم که ای کاش این کارها را برای دانش آموزان می کردم و نکردم. به نظرم نگاه متمرکز در زمان آموزشی یکی از موانع معلم ها و مدارس هست و در سند برنامه درسی نیز یکسان دیده شده است. همچنین در راستای اصلاح زمان آموزشی بر روی سند برنامه درسی نیز می توانیم بازاندیشی داشته باشیم و روی آن تأمل کنیم."
این معلم پیشکسوت در پایان برنامه گفت: "چشم انداز مطلوبی که ما برای آموزش و پرورش و مدارس خود دیده ایم با وضع موجودمان فرق دارد. متأسفانه وضع موجود، مدرسه مطلوبمان را نشان نمی دهد. از زمانی که سند تحول بنیادین تصویب شده، پیوسته مدرسه ای زیبا و مطلوب را تصویر می کنیم و یک مدینه فاضله ای می سازیم که این اتفاق و آن اتفاق باید بیفتد و در عمل به مطلوب خود نرسیده ایم. به نظرم شتاب زدگی ما در اجرای سند بدون توجه به زیرساخت های آن، مشکل اصلی است و این شویه عمل، ره به جایی نمی برد. نگاه فرا وزارتخانه ای به مدرسه وجود ندارد و مدرسه ای که اولویت اول ملت باشد در این سازکار تحقق پیدا نمی کند."
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیه کنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود. بازپخش این برنامه صبح چهارشنبه ساعت ۱۰ خواهد بود.
هشتمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران»، ۳دی۱۳۹۸، از شبکه چهار سیما با موضوع «جایگاه پژوهش در مدرسه» روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری مجری و دکتر سارا سلیمی نمین، مدیر مدرسه و طراح آموزشی، پرسشهایی همچون «نقش پژوهش در برنامه آموزشی دانشآموزان به چه شکل است؟ و آیا سرانه پژوهشی مستقلی در آموزشوپرورش به توانمندسازی دانشآموزان در امر پژوهش اختصاص داده میشود ؟ و اینکه موانع اثربخشی پژوهشهای دانشآموزی در پیشبرد اهداف برنامه درسی چیست؟» را با حجتالاسلام دکتر علی ذوعلم، معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در میان گذاشتند.
حجتالاسلام دکتر علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشوپرورش در ابتدای این برنامه گفت: «اینکه امروز پژوهش را در آموزش و پرورش اصل قرار می دهیم و بدیهی فرض میشود، یک پیشرفت است. سی سال پیش بدین شکل فکر نمیکردیم. یکی از علائم بلوغ تعلیم و تربیت ما این است که به این نقطه رسیده است. در دهه اخیر به برکت اسناد تحولی آموزش و پرورش و به ویژه سند برنامه درسی ملی که بحث تفکر و تعقل را در کانون اهداف تربیتی خود قرار داده است، به این نقطه رسیدهایم. قطعاً اندیشیدن و تعقل بدون پژوهش و روحیه پژوهشی، کشف واقع و نقد آنچه وجود دارد و ابداع و خلاقیت در مورد پیدا کردن ابزارهای تازه برای تسهیل زندگی مقدور نیست.
پژوهش دانشآموزی مقولهای متفاوت از پژوهش آکادمیک است. پژوهش دانشآموزی به این معناست که دانشآموز ما به یک نگرش، خلاقیت و توانمندیای برسد که بتواند مسائل پیرامونی خودش را به درستی تجزیه و تحلیل کند و پرسشهای خودش را خوب ارائه کند. برای پیدا کردن پاسخهای پرسشهای خود تلاش فکری داشته باشد. به یک ساماندهی ذهنی برسد که تلاش فکری او هدفمند، مستمر و معتبر باشد. در واقع اینها از یک علامت سؤالی در ذهن دانش آموز پیدا میشود که فطرتاً در همه است که چرا؟ این چیست؟ چگونه؟ اگر ما بتوانیم در نظام آموزشی به همین سؤالات بها بدهیم و اساساً فرآیند یاددهی-یادگیری را بر اساس این پژوهشها مبتنی کنیم به یک وضع مناسبی رسیدهایم.»
ذوعلم، معاون وزیر آموزشوپرورش گفت: «قطعاً فرآیندهای تعاملی و اسناد تحولی در حرکتهای یک نهاد گستردهای به مانند آموزش و پرورش تأثیر دارد. مطالبات جامعه و انتظارات دانشآوزان در امر پژوهش بسیار مهم است. اسناد تحولی این را نشان میدهد که آموزش و پرورش بنا دارد به تفکرمحوری و پژوهشمحوری بپردازد. این رویکرد زمانی جامه عمل میپوشد که به مطالبه جامعه تبدیل شود. در این راستا کمک و تعامل جامعه نقش محوری دارد. این تصور که تعلیم و تربیت فقط بر عهده دستگاه دولتی به نام آموزش و پرورش است، تصور درستی نیست. باید به نهادها، ساختارها و سازمانهای مختلف و خانوادهها یادآوری کنیم که تربیت نسل آینده وظیفه همه است و این امر تعاملی است. در امر پژوهش، دانشآموزان از مسئولان جلوتر، با نشاطتر و امیدوارتر هستند و فعالیتهای جدی در راستای امر پژوهش انجام میدهند. آموزشوپرورش به اصالت و محوربودن امر پژوهش رسیده است اما چقدر توانستیم تمهیدات و زیرساختها را برای آن فراهم کنیم، قطعاً در نقطه بسیار خوبی نیستیم.»
وی در پاسخ به این پرسش که سرانه پژوهش دانشآموزان چقدر است و چقدر از این سرانه به صورت مستقیم برای دانشآموزان هزینه میشود؟ گفت: «اگر بگویم صفر اشکالی ندارد. ردیفی به عنوان کمک به پژوهش دانشآموزی که سرانه شده باشد، نداریم. البته بودجههایی در استان ها وجود دارد. اما به نظرم مهمترین مسئله ما در امر پژوهش دانشآموزی اعتبار بودجه آن نیست. چرا؟ به خاطر آنکه دانشآموز به آن چندان نیاز ندارد. اگر برنامه درسی و کتابهای دانشآموز پژوهش محور باشد، خودبهخود دانشآموز در امر پژوهش توانمند میشود.
در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برای خودمان وظایفی قائل و طرحریزیهایی برای توانمندسازی معلمان در استانها در این راستا داریم. همه حلقههای آموزش و پرورش در راستای توانمندسازی امر پژوهش دانشآموزی نقش دارند. برای رسیدن به عمل به مدلسازی جدیدی در آموزش و پرورش نیاز داریم. یکی از بحثهای ما این است که فرآیند جامعی که سطوح سهگانه پژوهش را به هم متصل کند وجود ندارد. و اینکه پژوهش را از سطح ستاد آموزش و پرورش تا استان، منطقه، مدرسه و دانش آموز تسری و جریان بدهد، وجود ندارد. مهم نیست که کدام مسئول و کدام معاونین عهدهدار چه بخشی هستند. مهم این است که اینها بتوانند با هم ارتباط داشته باشند؟
امروز خوشبختانه در معاونت ابتدائی و متوسطه آموزشوپرورش این نگاه کاملاً جریان دارد و با سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی از لحاظ گفتمانی و جهتگیری تعامل دارند ولی هنوز آن الگوی مفهومی که بتواند تنقیح و تعریف کند و سطوح مختلف را مشخص کند به آن نرسیدهایم. آنچه تا الآن به آن رسیدهایم، سه سطح متفاوت در پژوهش است. همچنین رسالت ما این است که در زمینه کارآمد شدن مدرسه کار پژوهشی انجام بدهیم. مجموعه پژوهشهای ستادی و پژوهشهای مدرسهای، دو مقدمه است برای رسیدن به سطح سوم پژوهش. تربیت دانشآموز پژوهشمحور که تفکر پژوهشی و توان پژوهشی متناسب با خودش داشته باشد نتیجه دو مقدمه اول است.»
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در رابطه با جایگاه اسناد تحولی در آموزشوپرورش گفت: «آموزشوپرورش رسمی و عمومی یک مجموعه پهن پیکر و گسترده است. همه باید با هم بخواهیم تا تغییر و تحول در آموزش و پرورش صورت بگیرد. به جد معتقدم که باید به دنبال نقشه پژوهشی کشور باشیم. در حرکتهایمان نباید با شتاب برخورد کنیم اگر با سرعت کمتری برویم که به نهادینهشدن اندیشه بینجامد، خیلی بهتر است از کارهای کلیشهای با گزارشهای آماری. در مناطق، مدارس و خانوادههای ما کارهای خوبی در رابطه با امر پژوهش انجام شده است ولی کافی نیست. ما به سندهای تحولی نیاز داریم. اگر سندها نباشد، تکیهگاه نداریم. امروز خوشبختانه همه در آموزش و پرورش می گویند سند تحول داریم. این امر دستاورد خیلی با اهمیتی است. اگر فکر و نظریه ای مفید باشد، آورده زیادی برای ما دارد ولی حتماً روزبهروز باید زیادتر کار کنیم تا به عمل نزدیک شویم.»
ذوعلم در پایان در پاسخ به اینکه نسبت بدنه حاکمیتی با تغییر و تحول بنیادین چیست، گفت: «به یک تغییر و تحول در سطح کلان نیاز داریم. هنوز مدارس ما با بخشنامه اداره میشود. هنوز تعیین ساعت شروع و پایان کلاس درس را به استان و منطقه واگذار نکردیم. یک مدرسه روستائی که تک نوبت است میتواند ساعت ۱۰ صبح تا ۳ بعدازظهر تشکیل شود و همه سر وقت میتوانند به مدرسه برسند. اما مانند یک مدرسه در تهران که ساعت ۷ تا ۸ صبح شروع میشود در رابطه با انواع اقلیمها و مدارس برخورد می کنیم و این ها نیاز به تأمل در بدنه حاکمیتی دارد.
در مباحثی که انجام میدهیم مباحث ساختاری و اداری را از بحثهای علمی جدا کنیم. من به عنوان طلبه، کارشناس و معلم سخن بگویم. یک طور دیگر سخن میگویم و انتقادهای جدی به سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی که خود مسئول آن هستم میتوانم داشته باشم ولی وقتی به عنوان معاون وزیر و مسئول سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی هستم، حتماً ملاحظههای سیاستهای کلان که برآیند یک فکر جمعی است را باید داشته باشم. این امر کاملاً معقول و پذیرفته است. آنچه امروز در وزارت آموزشوپرورش مطرح است و وزیر آموزشوپرورش با تأملات ژرفنگرانهای که دارد، تأکید میکند این است که کلیشهها را کنار بگذاریم و در آنچه انجام میدهیم بازنگری کنیم. به نظرشان باید واقعیتهای زیرپوستی آموزش و پرورش را بیشتر ببینم. به اعتقاد شخصیام تا وقتی به مدیران خود در سطح استانها اعتماد نکنیم و آنها به مدیران خود در سطح مناطق اعتماد نکنند و آنها نیز به مدارس اعتماد نکنند، تغییر و تحولی اتفاق نمی افتد. تا وقتی که مدیریت آموزش و پرورش دستخوش تغییرات و جابهجاییهای سیاسی شود با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم. امیدوارم همه ایران یک مدرسه حکمتبنیان بشود و این حکمت در همه مسئولین، مدیران، کارشناسان، مدارس و دانشآموزان جاری و ساری شود.»
همچنین دکتر سارا سلیمی نمین در میز گفتوگوی برنامه «مدرسه ایران» گفت: «به سرانجام رساندن بحث جایگاه پژوهش در مدرسه امر پیچیدهای ست. یک دیدگاهی در آموزشوپرورش است و به ویژه در بیرون از آموزشوپرورش است که امر پژوهش را مربوط به سطوح دانشگاهی میبینند. در این حال با یک سؤال جدی روبهرو هستیم. چرا پژوهش دانشآموزی و جایگاه پژوهش دانشآموزی به چه شکل است. هر انسانی به دنبال سبک زندگی است و گریزی از این امر ندارد. در سند تحول بنیادین ساحتهای مختلفی مطرح شده است. ممکن است در هر کدام از اینها بخش بینشی و دانشی به دانشآموزان داده شده باشد ولی اینکه بیاید در سبک زندگی دانشآموزان نقش پیدا کند به پژوهش منجر میشود. سبک زندگی پیدا کردن و بهبود بخشیدن مداوم آن با پژوهش ارتباط وثیقی دارد.»
سلیمی نمین، رئیس هیئتمدیره مؤسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران در ادامه با اشاره به اهمیت پژوهش دانشآموزی، عنوان کرد: «آیا آموزشوپرورش مسئولیت امر پژوهش را برای خودش تعریف کرده است و برای جامعه و مردم ایران برنامه دارد و بار اصلی طراحی و نهادینه کردن امر پژوهش در آموزشوپرورش است یا به نوعی از طرف جامعه و نهادهای دیگر به آموزش و پرورش تحمیل شده است. آموزش و پرورش چقدر برای تحمل این بار آماده است. یک سؤال مهم این است که سرانه پژوهش دانشآموزان چقدر است و چقدر از این سرانه به صورت مستقیم برای دانشآموزان هزینه میشود؟ و چقدر از آن برای آموزش معلمان و تجهیز و توانمندکردن مدارس استفاده می شود؟»
این طراح آموزشی در پایان برنامه گفت: «معلمهایی هستند که خلاقیت و سرعت بالایی در کارهای پژوهشی و رویکردهای پژوهشمحور دارند و خودشان داوطلبانه وارد فضای آموزشی شدهاند و یک نقطه نظر دیگر این است که آهسته و با اطمینان حرکت کنیم. سؤال اساسی این است که تصویر پیشرفته از آموزش و پرورش خودمان و نه آنچه که در سطح مدرسه قرار است ارائه شود، داریم؟ گاهی اوقات به این میاندیشم که چرا ما چیزی را جایگزین ارزیابیهای بینالمللی که با تیمز و پرلز است نکردهایم؟ نگران کیفیت آموزشی و تربیت معلم پژوهنده هستیم و اینکه چرا بچهها نمیتوانند مسائل واقعی درون شهر و محلهشان را برای زندگی آیندهشان حل کنند. چرا ریاضی را بچهها نمیتوانند به مسائل واقعی شان ارتباط دهند؟ معلم نیز باید بگوید که چرا دانشآموز با ریاضی و فیزیک نمیتواند مسئله خودش را حل کند. اگر نگران کیفیت آموزشی و پژوهشی هستیم باید از رویکردهای بهروز استفاده کنیم.»
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیه کنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود. بازپخش این برنامه صبح چهارشنبه ساعت ۱۰ خواهد بود.
هفتمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران»، ۲۶آذر۱۳۹۸، از شبکه چهار سیما با موضوع «تربیت اقتصادی و سواد مالی در مدرسه» روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری، مجری برنامه، عباس رستمی، کارشناس تعلیم و تربیت و رضا پاینده، کارشناس سواد مالی را به میز گفتوگوی «مدرسه ایران» دعوت کرد. در این برنامه به پرسشهایی همچون «تربیت اقتصادی و آموزش سواد مالی چه جایگاهی در زندگی دانش آموزان دارد؟ و آیا در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که «تربیت اقتصادی و حرفهای» بهعنوان یکی از ساحتهای ششگانه تربیت دانشآموزان مورد تأکید قرار گرفته است، برنامه درسی مشخصی در این راستا تدوین شده است؟ و آیا اینکه دانش آموزان ما در هنگام فارغ التحصیلی از نظر سواد مالی مهارت کافی را ندارند، به علت این است که اسناد تحولی در مقام اجرا کارایی خود را ندارند و مقتضیات اجرا را به شکل مطلوب ندیده اند؟» پاسخ داده شد.
دکتر رضا پاینده، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام در ابتدای این برنامه گفت: «وقتی در مورد سواد مالی صحبت میکنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که غرب از اواخر قرن هجدهم به این موضوع پرداخته است. بخشی از توجه غرب به سواد مالی به بحرانهای اقتصادی غرب بر میگردد. بنگاههای نفتی، جنرال موتورز، فورد موتور و بنگاههای اقتصادی دیگر در رابطه با سواد مالی سرمایهگذاری کردند که دانشآموزان از دوره دبستان به بعد آموزشهایی را ببینند. وقتی به عنوان یک پژوهشگر جستجو میکنیم، سندهای ملی متعددی در این زمینه میبینیم که به دنبال خیزش کشورها در حوزه آموزشهای سواد مالی و تربیت اقتصادی است. مجموعه فعالیتهایشان حیرتانگیز است. گاهی اجلاسی با حضور چندین هزار معلم برگزار میشود و دورههای متعدد تربیت مربی برگزار میکنند. وقتی با هیمنهای به این گستردگی مواجه میشویم، یک علامت سؤال بزرگ ایجاد میشود که غرب با ترویج چنین آموزههایی به دنبال چه چیزی هست؟»
پاینده، سردبیر نشریه تخصصی نوآفرین گفت: «ما وقتی ادبیات گذشته و سنت بومی خودمان را از سال ۳۰۰ هجری قمری به بعد بررسی میکنیم با مطالب تربیت اقتصادی و سواد مالی در متونی مانند شاهنامه فردوسی، تدبیر منزل ابن سینا، مطالبی که خواجه نصیر دارد و همین طور تا علماء معاصر همچون علامه طباطبایی، شهید مطهری و … مواجه میشویم. کتابها و متون متعددی در رابطه با اینکه افراد چگونه باید زندگی کنند، به رشته تحریر در آمده است. ما همیشه در فیلمها و سریال های خود زمانی که می خواهیم یک شخصیت منفی را نشان بدهیم؛ آن را در یک بستر ثروتمندانهای به تصویر میکشیم که اگر یک باند کلاهبرداری وجود دارد، حتماً یک آدم ثروتمندی پشت آن هست ولی گاهی اوقات هیچ آدم مؤمنی را در بستر اقتصادی خوب تصویر نمیکنیم. در گلستان سعدی میبینیم که در مورد توانگری شعر و مدح وجود دارد. در مجموعه تعالیم دینی ما مباحث اسلامی متعدد و گستردهای در مورد تربیت اقتصادی و سواد مالی افراد داریم. «الفقه ثم المتجر» عبارت معروفی است که امیرالمومنین علیه السلام در بازار کوفه با صدای بلند می گفتند و تاجران را به فراگیری احکام مربوطه فرامیخواندند. ما این تعبیر را در مورد صلوه نداریم که «الفقه ثم الصلوه». در اسلام آنقدر این موضوع اهمیت دارد که تا شما با ابعاد پدیدهای به نام ربا آشنا نشوید، اجازه ورود به حوزه کسب و کار را ندارید.»
وی در پاسخ به این پرسش که ادراک اوضاع کنونی ایران و نقش سواد مالی در این راستا چیست، گفت: «ما در یک جامعه و اقتصادی زندگی میکنیم که در حال تجربهکردن پدیدههای جدیدی است. مثلاً با پدیدههای نوظهوری مانند انواع فناوریها، فینتکها، رمزارزها و تلاطمها و بحرانهایی که بازار دارد، مواجه هستیم و از یک طرف تحریمهای بینالمللی که به نظر میرسد یک مؤلفه اقتصادی بلندمدت است مواجهیم. نسل و آینده ما بی شک تحت تأثیر این پدیدهها خواهد بود. بنابراین شایسته است که ما در مدارس خود به این موضوعات بپردازیم.»
پاینده، در رابطه با توجه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تربیت اقتصادی دانشآموزان گفت: «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، رهآوردهایی را به عنوان دانشآموز تراز اشاره میکند. یکی از ساحتهای ششگانه، ساحت تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفهای است. منظور از حرفهای، مباحث مربوط به مهارتآموزی است. بنابراین، در اسناد بالادستی کشورمان به این امر پرداخته شده و فردی که در مدرسه هست چه در نقش معلّم و چه در نقش مدیر مدرسه، باید به اجرایی کردن این سند در مدرسه بپردازد و برنامهریزی کند.»
پاینده در پایان در پاسخ به اینکه نقش خانوادهها در تربیت اقتصادی دانشآموزان به چه شکل است، گفت: «در مدرسه آموزشهایی را میبینیم که وقتی وارد بازار کار و زندگی میشویم اساساً آن آموزه ها خیلی برای ما مفید نیستند. ما نمی دانیم موقعی که می خواهیم ازدواج کنیم به چه شکل برای وام ازدواج اقدام کنیم. ما بعد از اینکه وارد دانشگاه شدیم تازه با نهادی به نام بورس و بیمه آشنا میشویم. مشکل از اینجا نشأت میگیرد که خود خانوادهها نسبت به این موضوع خیلی حساس نیستند. در رفتارهای خرید و اقتصاد خانواده، مباحث اقتصادی با فرزندان و اعضا خانواده در میان گذاشته نمیشود. چه ایرادی دارد که پدر و مادرها به فرزندان خود بگویند برای دریافت پول توجیبی، برنامه خود را ارائه دهند؟ این برنامه زمانبندی شده، در واقعی تخمینی از میزان هزینههای دانشآموز در یک ماه آینده است که به صورت ضمنی، برنامهریزی بلندمدت را به او میآموزد. پس نقطه آغاز در بحث سواد مالی فرزندان، خانواده است. اگر خانواده، سؤالاتی در زمینه موضوعات مالی برای دانشآموزان طرح کند، آنان با سؤال در مدرسه حاضر میشوند و آنگاه زمان ایفای نقش مدرسه فرا میرسد و در نتیجه، آموزههای مدرسه از حالت نظری صرف خارج شده و کاربردی خواهد شد.»
همچنین عباس رستمی، کارشناس تعلیم و تربیت گفت: «کشورهای غربی یا اروپایی یا سرمایهداری به عبارت دیگر کشورهایی که فاقد منابع نفتی هستند، از ۷۰-۸۰ سال قبل به این نتیجه رسیدند که باید دانش آموزان را در حوزه مالی باسواد کنند. به خاطر اینکه میخواهند از آنها مالیات بگیرند و اینکه آن کشورها نفت ندارند که هزینههای حکومتی خود را پوشش بدهند، باید از مردم پول بگیرند و خرج خود مردم کنند. اما کشورهایی مثل ایران که متأسفانه یا خوشبختانه منابع نفت خیلی زیادی دارند، هیچ وقت به این فکر نیفتادند که بخواهند هزینههای خودشان را به شکل دیگری جبران کنند. تحریمها باعث میشود که ما به یاد این نکته بیفتیم که به فکر سواد مالی دانشآموزانمان هم باشیم. دانشآموزانی باید تربیت کنیم که متکی به نفت و اقتصاد تکمحصولی نباشند و اقتصاد تکمحصولی را تغییر بدهیم. این امر نیاز به تربیت اقتصادی و سواد مالی دارد. تعریف سواد مالی این است که هر فردی بتواند تصمیمهای مالی درستی بگیرد.»
رستمی در ادامه با اشاره به بحث تربیت اقتصادی و مهارتورزی در سند تحول بنیادین و موانع اجرایی شدن سند، عنوان کرد: «در سند تحول از ساحتهای متفاوتی نام برده شده است. در رابطه با آموزش مهارتهای مختلف، یکی از مهارتها، مهارت سواد مالی و اقتصادی است. مسئولین آموزش و پرورش نگاه خوبی به آموزشهای مهارتی و مهارتمحور دارند. در سال گذشته در مقاطع ابتدایی، دبیرستان دوره اول و دوره دوم، دروس مهارتمحور اضافه شدند. آموزش و پرورش به دنبال مهارتافزایی دانشآموزان هست. دروسی مثل تفکر و سبک زندگی، دروس پژوهشی و سواد رسانهای به دروس دانشآموزان اضافه شده است. این موارد خیلی خوب است اما نکته ای که وجود دارد این است که در سطح کلان برنامهریزی و سیاستگذاری میکنیم و کتابهایی برای مهارتافزایی چاپ میکنیم اما وقتی در سطح مدارس میآید، در مدارس یک اتفاق دیگری میافتد. مثلاً می بینیم که مدارس موظفند ساعات اختصاصی آن دروس را در برنامه درسی خود قرار دهند اما معلم متخصص آن را ندارند. آموزش و پرورش معلم متخصص برای دروس مهارتافزا ندارد و مربی برای این دروس تربیت نشده است.»
رستمی در پاسخ به اینکه فرزندان ما بعد از فارغالتحصیلی از مدرسه سواد مالی ندارند و تربیت اقتصادی مطلوبی پیدا نکردند، گفت: «آموزشوپرورش تا کنون در بحث سواد مالی دانشآموزان هیچ قدمی بر نداشته است؟ اگر در برخی از مدارس در رابطه با سواد مالی کار شده است، با همت خودشان بوده است. در دروس مهارت افزا آموزشوپرورش مربی تربیت نکرده است. مناطق و مدارس آموزش و پرورش در رابطه با دروس مهارت افزا دستشان خالی است. برای این است که این دروس در مدارس کار نمی شود و به معلمین غیرمتخصص داده میشود. کتاب درسی دروس مهارتافزا چاپ و توزیع شده است اما مربی برای تدریس آنها تربیت نشده است.»
این معلم پیشکسوت در پایان برنامه گفت: «یک نکته مهم در رابطه با بحث سواد مالی در مدارس، مطالبات مردمی است. مطالبات مردمی در این موارد کم است. مثلاً به مدرسه فرزند خودم مراجعه می کنم و می گویم: چرا کلاس چنین دروس مهارت محوری که از اهمیت بالایی برخوردار هست را برای دانشآموزان نمیگذارید؟ پاسخی که از مدرسه شنیده میشود این است که در میان والدین دانشآموزان تنها فردی که درخواست چنین درسهایی را دارد، شما هستید. در این فضا والدین مطالباتشان تغییر کرده است. وقتی میگویم که چرا وقت اختصاصی درس تفکر و سبک زندگی، سواد رسانهای و … را به معلم ریاضی، فیزیک و شیمی دادهاید، میگویند تقاضای والدین است. این دروس برای کنکور دانشآموزان بهتر است و این درسها به درد کنکورشان میخورد و دروس مهارتافزا به درد کنکور دانشآموزان نمیخورد. مطالبات مردمی در رابطه با دروس مهارتافزا کم است. اگر مطالبات مردمی باشد، خیلی زود بسیاری از مشکلات کم میشود. نکته بسیار مهم دیگر نیز انگیزه آموزشوپرورش که بودجه مناسب برای تربیت معلم و مربی اختصاص بدهد. کتابهای درسی که ناظر به این دروس چاپ و توزیع شده و هزینههایی که در برنامهریزی درسی شده است، بدون وجود معلم متخصص معطل مانده است و مصداق اسراف است. یکی از اتفاقهایی که سواد مالی باید جلوی آن را بگیرد این است که اگر معلم و کلاس ندارید، جلوی چاپ کتاب را بگیرید.»
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیهکنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود.
در «مدرسه ایران» عنوان شد: ساختمان مدرسه در ضمیر ناخودآگاه دانش آموزان تأثیرگذار است/ باید محیط مدرسه به شکلی باشد که وقتی بچه وارد مدرسه می شود، فکر نکند که وارد زندان شده است /یکی از بزرگترین مشکلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، ضوابط طراحی همسان مدارس است که سازمان برنامه و بودجه و سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور دارند
ششمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران»سه شنبه ۱۹ آذر ۹۸ از شبکه چهار سیما با موضوع "تأثیر معماری و محیط مدرسه در یادگیری" روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری مجری و دکتر علی قربانی، معمار و کارشناس تعلیم و تربیت پرسشهایی همچون «نقش ساختمان و محیط مدرسه بر تعلیم و تربیت دانش آموزان به چه شکل است؟ و آیا محیط مدرسه خود می تواند دارای شخصیت مستقلی باشد که بر روی تعلیم و تربیت دانش آموزان اثر بگذارد؟و اینکه ضوابط طراحی همسان مدارس که با توجه به استانداردهای سازمان برنامه و بودجه و سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور به طور یکسان در سراسر کشور اعمال می شود، چه نقشی در اثربخشی محیط مدرسه دارد؟» را با دکتر مهدی حجت، معمار و استاد پیشکسوت دانشکده معماری دانشگاه تهران در میان گذاشتند.
دکتر مهدی حجت، معاون پیشین شهرسازی و معماری شهرداری تهران در ابتدای این برنامه گفت: "بهترین رویکرد در رابطه با تأثیر معماری و محیط مدرسه در یادگیری این است که بپرسیم، مدرسه چه کسی هست؟ نه اینکه مدرسه چه چیزی هست؟ باید از خودمان بپرسیم که تلقی ما از مدرسه چه کسی هست و راجع به شخصیت مدرسه صحبت کنیم؟ در اینصورت هست که هم شکل آن، هم جایِ آن و هم نحوه ارتباطات آن، روشن می شود و طبیعتاً نقش اجتماعی آن معلوم می شود."
حجت، عضو عضو هیات علمی دانشکده معماری دانشگاه تهران گفت: "وقتی می گوییم که مدرسه مکان تعلیم و تربیت است باید به شخصیت مدرسه توجه ویژه ای کنیم. در حوزه شخصیت تا چه اندازه مدرسه ما مهربان است؟ آیا محیط مدرسه به اندازه محیط خانه مهربان است. مدرسه چقدر به دانش آموزان ما تعلیم اعتقادی می دهد؟ آیا به اندازه مسجد به فرزندان ما تعلیم اعتقادی می دهد؟ یا فقط محل ارائه علم است. وقتی راجع به مدرسه صحبت می کنیم، راجع به یک آدم با خصوصیات مختلفی که شخصیت او را تشکیل داده است، صحبت می کنیم. انسان با طبیعت باید ارتباط داشته باشد، محیط مدرسه تا چه اندازه می تواند به تحقق ارتباط دانش آموزان با طبیعت کمک کند؟"
وی در پاسخ به این پرسش که فروکاهش اهداف مدرسه به محلی برای علم آموزی نه تربیت دانش آموزان چه اثراتی دارد ، گفت: "وقتی می گوئیم آموزش و پرورش؛ یعنی محلی است که علاوه بر آموزش باید به پرورش دانش آموزان بپردازد و تمام عوامل محیطی در کیفیت وجودی دانش آموزان مؤثر هستند. به عبارت دیگر همه عوامل بر روی رشد و تربیت دانش آموز اثر دارد. رنگ در و دیوار مدرسه مؤثر است. مدرسه حوض داشته باشد یا نداشته باشد و موارد دیگر در پرورش دانش آموز مؤثر است. الآن در اغلب مدارس، درِ مدرسه ما یک درِ بزرگ خاکستری آهنی است، وقتی بسته می شود، صدایی به مانند صدای درِ زندان می دهد. این نوع در را باید جایگزین کنیم و تبدیل به یک درِ مهربان کنیم. باید محیط مدرسه به شکلی باشد که وقتی بچه وارد مدرسه می شود، فکر نکند که وارد زندان شده است. دانش آموز آموزش را فرا می گیرد ولی آیا پرورش پیدا می کند؟ آیا لوازم محیطی لازم برای پرورش دانش آموزان در محیط مدرسه فراهم شده است؟ ما ۱۲ سال فرزندان خود را به مکانی می فرستیم که باید پرورش پیدا کنند، آیا این امر به درستی محقق می شود؟ "
بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در رابطه با اثرگذاری عمیق محیط مدرسه بر دانش آموزان گفت: "محیط مدرسه خود یک مربی است؛ یعنی فقط معلم و ناظم و ارکان مدرسه مربی نیستند بلکه خود مدرسه هم مربی است. به تعبیر دیگر ما به اندازه ای که فرزند خانواده هایمان هستیم، فرزند خانه هایمان نیز هستیم و تربیت شده محیط مدرسه خود نیز هستیم. آموزش و پرورش، مدارس، معلمان و اولیاء دانش آموزان از این تأثیر غفلت کرده اند. مدرسه، مربی است و تأثیر عمیقی بر دانش آموزان می گذارد. "
حجت در پایان در پاسخ به اینکه الگوی مطلوب مشارکت مدارس، خیرین، خانواده ها و دانش آموزان در شکل گیری فضای مطلوب مدرسه به چه شکل است، گفت: " خواست و نیاز این مجموعه افراد اثرگذار، در ساخت محیط مدرسه مهم است و فراخوانده شدن آن ها برای نظردهی یک اصل است. در این فرآیند به چه نتیجه ای می رسند مهم نیست. مهم این است که فراخوانده شوند و خواست و نیاز آن ها پاسخ داده شود. در این راستا محیط مدرسه باید بنیادی ترین خواست ها و نیازهای خانواده ها را در بر گیرد. مجموعه خواست ها و نیازهای مخاطبین باید جدی گرفته شود. عوامل مختلف مؤثر در محیط مدرسه حتما باید در فرآیند نظردهی مشارکت کنند نه صرفا از نظر مالی که بیایند ساختمان مدرسه را بسازند. باید از نظر ذهنی مشارکت کنند که آن ها چه می خواهند؟ اینجا نیز کار تمام نمی شود، مخاطبین را باید به مبانی و اصلی ترین خواست ها که وجود دارد هدایت کنیم. مدرسه باید تعلق به زمان و مکان خودش داشته باشد ولی در آنچه عرضه می کند مانند دیوان حافظ بی زمان و بی مکان شود؛ یعنی بتواند به اصلی ترین خواسته هایی که انسان دارد جواب بدهد. هر مدیری، هر مدرسه ای، هر انجمن اولیاء و مربیانی برای مدرسه خود فکر کند که کوچکترین کارهایی که در راستای اثربخشی محیطی می تواند انجام بدهد به چه شکل است و آن را عملیاتی کند، این فرآیند است که مجموعه معلم و دانش آموز را به حرکت در می آورد و آن گاه به سمت مدرسه مطلوب پیش می رویم و این مهم از طریق فرهنگ سازی پیش می رود. دستورالعمل استانداردسازی مدارس و بخشنامه ها راهگشا در راستای اثربخشی محیط مدرسه نیستند."
همچنین دکتر علی قربانی، معمار و پژوهشگر هسته تعلیم و تربیت مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در میز گفت و گوی برنامه "مدرسه ایران" گفت: "ساختمان مدرسه در برنامه درسی پنهان و آنچه در ضمیر ناخودآگاه دانش آموزان تأثیرگذار است، نقش تربیتی بسیار با اهمیتی دارد. مدرسه کانون ارتباط و فهم دانش آموزان از جامعه است. اولین و اثرگذارترین نهاد اجتماعی که فرزندان ما بعد از خانواده پا به آن می گذارند، نهاد مدرسه است. فرزندان ما شکل ارتباطی خود را از مدرسه یاد می گیرند و اینکه سنخیت خاصی بین فضاهایی که دانش آموزان در مدرسه تجربه می کنند و فضاهایی که در بزرگسالی با آن رو به رو می شوند و چگونگی ارتباط محیطی آن ها در آینده، برقرار است."
قربانی در ادامه با اشاره به اهمیت محیط مدرسه در تربیت دانش آموزان، عنوان کرد: "مدرسه یکی از محل های تربیت است و فقط محل علم آموزی نیست. دانش آموزان ۱۲ سال و به طور متوسط حداقل روزی ۸ ساعت از بهترین زمان عمرشان را در مدرسه می گذرانند. در مدرسه هست که دانش آموز یاد می گیرد با طبیعت اطرافش به چه شکل ارتباط برقرار کند؟ با اجتماع اطرافش به چه شکل ارتباط برقرار کند؟ با خانه و خانواده از طریق مدرسه می تواند آشنا شود اما ما مدرسه را فروکاهش می دهیم به محل علم آموزی و با توجه به این نکته ساختار مدرسه به صورت امروزی در می آید. ما حیاط مدرسه ای داریم که آسفالت شده، نه درختی و نه حوض آبی در آن است و حتی فرزندان ما به شکل درستی با آسمان خودشان نمی تواند ارتباط برقرار کنند."
قربانی در پاسخ به اینکه مدرسه فقط یک عنوان صرف نیست و شخصیت مدرسه را در بر می گیرد به توضیح کلاس های خانه داری در دوره پهوی اول در راستای شخصیت سازی مدرسه پرداخت: "این هنر ماست که به چه شکل به فضای مدرسه شخصیت بدهیم و فقط از عنوان مدرسه استفاده نکنیم. یک مصداقی که به نظر می رسد، کلاس های خانه داری ای است که در دوره پهلوی اول شکل گرفتند و این کلاس ها در دبیرستان ها برای دختران شکل می گرفتند اما در دوره ای که اصل ۴ ترومن می آید و برنامه ریزی می کند. اولین کاری که می کند، خانه هایی را طراحی می کند که به آن ها خانه های الگو می گفتند و رویه قبلی را دستخوش تغییر قرار می دهد. دختران دبیرستانی که کلاس های خانه داری را می خواستند بگذرانند، زمانی که ساعت کلاس خانه داری آن ها فرا می رسید. به این خانه های الگو می رفتند و در آنجا آموزش می دیدند. چرا؟ چون خود طراحی آن فضا، یک بخش مهمی از برنامه درسی هست و پرورش به معنای واقعی کلمه در فضای عینی اتفاق می افتد. ما یک بخشی از تحول خانه جدیدی که داریم ناشی از این کلاس هاست؛ یعنی عمق پرورشی چنین رویکردی به اندازه ای بوده که در فضای واقعی خانه های ما نهادینه شده است. "
این پژوهشگر در پایان برنامه گفت: "یکی از بزرگترین مشکلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، ضوابط طراحی همسان مدارس است که سازمان برنامه و بودجه و سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور دارند و در حال اجرایی کردن این ضوابط هستند. در این ضوابط دیگر فرقی نمی کند که مدرسه ای در تهران باشد و یا در بوشهر باشد و به تفاوت های محیطی و اقلیمی توجه نمی شود. در نتیجه یک بخش از حل این مشکل و مشکلات معماری و محیط مدرسه به دست دانشگاهیان و سیاستگذاران است ولی در عین حال دانش آموزان، معلمان و مدیرانی که در حال حاضر در مدرسه هستند، نیز می توانند اثرگذاری خود را داشته باشند. در واقع ما داریم در محیط مدرسه زندگی می کنیم و یک نوع مواجهه با مشکلات محیطی مدرسه این است که خودمان نیز فارغ از سیاستگذاران، ظرف زندگی مان که همان محیط مدرسه است را اصلاح کنیم."
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیه کنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود.
در «مدرسه ایران» عنوان شد: معلولیت مشکل فرد نیست، مشکل جامعه است/حق دانش آموز توانیاب است که در کنار دانش آموز عادی درس بخواند/ یکی از شاخص های کیفی بودن نظام آموزشی این است که به تفاوت های فردی حساس باشد
پنجمین برنامه از فصل اول «مدرسه ایران» (سه شنبه ۱۲ آذر ۹۸) از شبکه چهار سیما با موضوع «دانش آموزان توان یاب در مدرسه» روی آنتن رفت. در این برنامه، حمید اسکندری مجری و مهدی رضایی، کارشناس تعلیم و تربیت پرسشهایی همچون «آموزش و پرورش استثنائی به چه شکل در کشور تأسیس شده است؟ و چه طیفی از افراد را در بر می گیرد؟ و آیا وجود چنین سازمانی با عنوان سازمان آموزش و پرورش استثنائی به بازتولید نگرش منفی نسبت به دانش آموزان با ویژگی خاص در جامعه منجر نمیشود؟» را با دکتر مجید قدمی، مشاور وزیر و رئیس سابق سازمان آموزشوپرورش استثنایی کشور در میان گذاشتند.
دکتر مجید قدمی، رئیس سابق سازمان آموزش و پرورش استثنائی در ابتدای این برنامه در رابطه با تفاوتهای فردی در نظام تعلیم و تربیت گفت: "تفاوتهای انسانها برای نهادی مثل آموزش و پرورش پیام دارد. آموزش و پرورش استنثائی به نهادی گفته می¬شود که با توجه به تفاوتهای فردی مخاطبان در مؤلفههای آموزشی و پرورشی تغییر ایجاد میکند. یکی از شاخصهای کیفی بودن نظامهای آموزشی این است که به تفاوتهای فردی حساس باشد. نظام آموزشی که فقط اکثریت را ببیند و به تفاوتهای فردی بیتوجه باشد، اقلیت را در نظر نمیگیرد. دانش آموزان توان یاب به عنوان کسانی که در جامعه زندگی میکنند، حق آموزش و حق تحصیل دارند. خوشبختانه با توجه به تجربه ۸۰ ساله در این امر، نظام آموزشی ما به این مقوله توجه کردهاست."
قدمی، رئیس سابق پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گفت: "فرد وقتی از نظر هوشی در شرایط خاصی قرار میگیرد، تغییرات محتوائی خیلی جدی میشود. در سه گروهی که با اختلالات نابینایی، ناشنوایی و جسمی-حرکتی رو به رو هستند. نوع معلولیت افراد در محتوای آموزشی مشکل ایجاد نمیکند ولی روشهای انتقال محتوا می تواند مشکلزا باشد که برای آنها باید طرحریزی داشتهباشیم. رویکرد جهانی در رابطه با دانشآموزان توان یاب، دور شدن از بر چسب زدن به بچههاست. هر واژهای که نشان از تحقیر و کوچک شدن این عزیزان است را کنار بگذاریم. "
وی در پاسخ به این پرسش که طرح آموزش فراگیر چیست، گفت: "دانش آموزان توانیاب، انسان هستند، حق زندگی دارند و اینکه در کنار دیگر افراد جامعه باشند. تعامل با دانشآموزان دیگر را یاد بگیرند. دانشآموز نا بینا در کنار دانش آموز بینا باشد. او را نباید جدا کرد. معلولیت مشکل فرد نیست، مشکل جامعه هست. حق دانش آموز توانیاب هست که در کنار دانش آموز عادی درس بخواند. اوج کار ما در سازمان آموزش و پرورش استثنائی این هست که در راستای طرح آموزش فراگیر بچههای آسیب دیده ذهنی را به سمت مدارس عادی جهت دهی کنیم. با این نگاه تا به الآن نزدیک به ۷۰ هزار نفر به تحصیل در کنار دانشآموزان عادی هدایت شدند."
عضو هیأت علمی پژوهشکده تعلیم و تربیت پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در بخش دیگری از گفتگوی خود در پاسخ به سؤال مهدی رضایی در رابطه با حمایت اقتصادی بیشتر دولت و آگاه سازی جامعه نسبت به دانش آموزان توان یاب، گفت: " دولتها ۳ تا ۴ برابر یک دانش آموز عادی برای یک دانش آموز توان یاب هزینه میکنند. اما نکته مهم این است که شاید دولتمردها از قسمت های مختلفی حمایت نکنند و بودجه آنجا را ندهند و مباحث قابل توجیهی در این راستا داشته باشند ولی عدم حمایت از این اقشار قابل توجیه نیست. همچنین در راستای حمایت از این دانشآموزان باید فضای فرهنگی جامعه را اصلاح کرد. به جامعه عادی میگویم باید فصل مشترکها و توانمندیهای دانشآموزان توان یاب را دید و نه تفاوتها و نقصها را. "
قدمی در پایان در پاسخ به اینکه آیا سازمان آموزش و پرورش استثنائی برنامهای برای آموزش خانوادهها و تولید محتوا برای آنها دارد، گفت: "در آموزش خانواده محتواهائی تولید کرده ایم اما کار در این حوزه یک مقدار سخت است. به طور مثال، در ارتباط با دانش آموزان اوتیسم که در طیف اختلالات عاطفی قرار می گیرند، در کشور دانش تربیتی در حوزه اوتیسم پایین است و آن را به خانوادهها نمی توانیم انتقال دهیم. ما در بخش تشخیص اوتیسم خوب عمل کردیم ولی در حوزه آموزش و پرورش اوتیسم دانشگاهها نیرو تربیت نمی کنند و دانشگاه های ما در حوزه های محتوائی ناظر به عمل با مشکل مواجه هستند."
*
گفتنی است برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که به تهیه کنندگی حمید اسکندری و سردبیری حسین غفاری، هر هفته سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود.
چهارمین صفحه از فصل اول برنامه «مدرسه ایران» با موضوع «تربیت سیاسی و اجتماعی در مدرسه» ورق خورد. حمید اسکندری، مجری برنامه، برای این موضوع عماد افروغ، پژوهشگر، جامعه شناس و نماینده دوره هفتم مجلس شورای اسلامی و سعید مدرسی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت را را به میز گفت و گوی «مدرسه ایران» دعوت کرد.
در این برنامه به این سؤال پاسخ داده شد که آموزش و پرورش ایران چقدر بچهها را برای زندگی سیاسی و اجتماعی آیندهشان آماده میکند؟
دکتر عماد افروغ، رئیس گروه جامعه شناسی دانشگاه باقرالعلوم در ابتدای این برنامه گفت: «دورنمایی که برای بحث تعلیم و تربیت ما ترسیم شدهاست، هیچ توجهی به مسئولیتهای انسانی و اجتماعی افراد و انسان تراز اجتماعی و سیاسی نکرده است.»
افروغ در ادامه با اشاره به حوادث و اعتراضات اخیر عنوان کرد: «حوادث اخیر ریشه در این دارد که دانشآموزان را خوب تربیت نکردهایم که بفهمند اعتراضات مدنی چیست؟ در سندهای خود و آموزشهای عملی خود در مدارس، توجهی به حقوق شهروندی نکردهایم.»
وی ادامه داد: «سند تحول بنیادین عملیاتی نیست. اگر عملیاتی بود، تا به حال اجرا شدهبود. چرا عملیاتی نیست؟ چون مستجمعی از حرف های خوب است. معضل اصلی ما در اسناد، این است که دلیل محور صرف است. به آنچه در شرایط محیطی و اجتماعی میگذرد، بی تفاوت است.»
این استاد دانشگاه در پایان گفت: «نظام تعلیم و تربیت دست معلمها را برای بروز خلاقیتهایشان باز بگذارد. ایدههای معلمها باید مطرح شود. معلمها با توجه به شناختی که از دانشآموزان و محیطشان دارند، خلاقیتهای خود را به کار گیرند که به چه شکل، حقوق شهروندی و ظرفیتهای قانون اساسی را در دانشآموزان درونی کنند.»
مدرسی در ادامه با اشاره به اهمیت سند تحول بنیادین، عنوان کرد: «در اسناد بالادستی کشور، یکی از اسنادی که برای آن تلاشهای کارشناسی بسیاری صورت گرفته و محجور ماندهاست، سند تحول بنیادین است. در آن سند، در تعریف تربیت، به "انتخاب آگاهانه" و "آزادانه" دانشآموز اشاره شده است و همچنین یکی از ساحتهای ششگانه تربیت را ساحت اجتماعی-سیاسی بیان کردهاست. یکی از نکات مهم در رابطه با این سند، این است که در کتابخانهها و ویترینها مانده است.»
وی ادامه داد: «برخی از نکاتی که در سند تحول به عنوان یک آرزو و آمال است، در برخی از مدارس اجرا شده است. رسانه ملی و آموزش و پرورش به دنبال ایدههای تربیتی بگردند و جشنواره ایدههای تربیتی متناسب با ساحتهای سند تحول برگزار کنند. راه اجرائی کردن سند تحول، بدین شکل است.»
این پژوهشگر در پایان برنامه در رابطه با راهکار اجرائی کردن سند تحول گفت: «چرا این سند اجرا نمی شود؟ در فضای کشور عادت کردهایم، کشور را بر اساس بخشنامه اداره کنیم. در این نوع نگاه، مشارکت فردی که باید سند تحول را اجرا کند دیده نشده است. وظیفه نظام تربیتی این است که محیط خودش را سرشار از موقعیتهای تجربه ورزی سیاسی و اجتماعی کند و این از عهده سند تکلیفی و ابلاغی بر نمی آید و از عهده خلاقیت بر میآید.»
مشروح گفتگوی عماد افروغ و سعید مدرسی را در این نشانی ببینید: https://www.aparat.com/v/zPHKF
برنامه مدرسه ایران کاری از گروه اجتماعی شبکه چهار سیماست که سهشنبهها ساعت ۲۱ از این شبکه پخش میشود.